۱۳۹۱ دی ۲۰, چهارشنبه

سهم من







سهم من از کل دنیا قطعه ای از خاک ایران است 
جایی که  در آن بهای نفس کشیدن را هم باید پرداخت
جایی که در آن از کودکی اموختیم باید همیشه سرمان پایین باشد, چون   زن  بودن جرم است، لباس زیبا پوشیدن جرم است،حرف زدن جرم است، کمک کردن جرم است،  به ما یاد دادن فرمانبر و بله قربان گو باشیم و تظاهر و تقیه و نیرنگ زندگی‌مان باشد, در غیر این صورت, خفه شدن است و اگر خواستیم از حقمان وخودمان دفاع کنیم جایمان  گوشهٔ زندان است,
جایی که در آن صبحانیمان شکنجه ناهارمان درد و شاممان عذاب روحیست .
جایی که در آن باید بیاموزیم که آزادی زهر است و اگر باز هم نپذیرفتیم  حقمان, طناب دار است 
آری این داستان زندگی و زنده بودن ماست.

 افسوس که با این همه ظلم و تبعیض و فساد صدای رسایی از مردم نیست، ناله و اعتراضات در پستو‌های خانه و تاکسی شنیده میشود ولی‌ صد افسوس آنقدر که مردم به فکر پیشی‌ گرفتن از هم و دور زدن همدیگر و کلاه برداری و مال همدیگر خوردن هستن به فکر نجات یافتن از سر منشأ این مشکلات نیستند، همه گلیمِ گلی مردم را از زیر پایشان میدزند

این روز‌ها خندیدن جنس نایاب است 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر